هوای بی تو بودن سردتد از این حرفاست

کجای جاده ایی...........گفتی قدری بمان تاوسایلم راجمع کنم بهت میرسم..........پس کجایی نکند در راه دلت را دزدان ازت زدند

گفت دوستت دارم.............نامرد اخه دوست دارم که احوالپرسی روزانه نیس به هرکه میرسی تکرارش میکنی

گویند هرکه بامش بیش برفش بیشتر خدایا بی خانمانم حواست هست

رفت گناهم چی بود فقط دوستش داشتممممممممممممممممممممم

در سرزمینی زندگی می کنم

که مردمانش همه، شکایت دارند از تنهایی

ولی نمی دانم!

پس;

دلیل این فاصله ها در چیست؟!

شاد یهایم را به تو هدیه میکنم اندک بودنش را بر من خورده مگیر / این تمام سهم شادیهایم از روزگار است

به روزگار بگویید:من ترک تحصیل کرده ام،دیگر امتحان نگیر....!

دست همیشه برای زدن نیست

کار دست همیشه مشت شدن نیست

دست که فقط برای این کار ها نیست

گاهی دست میبخشد

نوازش میکند ، احساس را منتقل میکند

گاهی چشمها به سوی دست توست

دستت را دست کم نگی

گفتند دنیا را دوست داری یا عشق ات را؟

گفتم ای بی خبران عشق من دنیای منه ...

اندکی آنسوتر جائیست

که یک دوست در انجا دارم،

هر کجا هست،

به هر حال به هر فکر،

به هر کار عزیز است :

خدایا تو خودت غرق سعادت دارش...!

زنده هستم وزندگی میکنم تنهابخاطرکسانیکه دوستشان دارم...این یعنی عشق

شب را دوست دارم

چرا که در تاریکی چهره ها مشخص نیست

و هر لحظه این امید در درونم ریشه می زند

که آمده ای ولی من ندیده ام